میترسم
میترسم از روزی که بیدار شم و ببیینم که همین پنجشبه هاهم ازم گرفته ای که دیه هیچ جیزی رو تویی این دنیا نداشته باشم که فریاد بزنم ای خدا بیین من غزله رو دوست دارم
میترسم از این هفته های که تند تند میان و میرند یکی از این هفته ها من زنده نباشم که عاشقی کنم واسه عشقت
میترسم یه هفته تو بیای بهشت زهرا و ببینی که من نیستم و پیش خودت یه فکر های کنی
میترسم بیایی ببینی اون شاخ گل اون هفته خشک شده و شاخ گل تازه برات نیاوردم
اما چه فاییده تو که نمیای بهشت زهرا
اما که من میام
بجایی هردومون